مفهوم «سبک» در معماری تا حد زیادی ساخته‌ی قرن نوزدهم و در واقع، خود رشته‌ی تاریخ معماری است. شخصیتی که مفهوم «سبک» در این دوره عمدتاً با او پیوند نزدیکی دارد، مورخ و معمار سوئیسی، هاینریش ولف نام دارد. ولف، شاگرد مورخ فرهنگی تأثیرگذار آلمانی، یاکوب بورکهارت، روشی تقریباً علمی و دقیق برای تاریخ معماری در ترسیم آنچه که او به عنوان «مسئله‌ی توسعه‌ی سبک» توصیف می‌کرد، بنیان نهاد. او پنج جفت مفهوم متضاد را مطرح کرد: خطی/نقاشی‌گونه؛ صفحه‌ای/عقب‌نشینی؛ فرم بسته/فرم باز؛ کثرت/وحدت و وضوح مطلق/وضوح نسبی. با در اختیار داشتن این چارچوب، هر مورخ معماری با آموزش بصری لازم می‌تواند «سبک» یک اثر معماری خاص را مشخص کند و پیشرفت آن را در طول زمان ترسیم کند.

روش ولفین از جهات مختلف مورد انتقاد قرار گرفت. برخی با این موضوع که تقلیل ظاهری تجربه یک اثر هنری یا معماری به مجموعه‌ای گسسته از پارامترها، پاسخ ذهنی، شهودی یا احساسی را نفی می‌کند، مشکل داشتند. علاوه بر این، نظریه او تمایل داشت محتوا را به نفع فرم نادیده بگیرد، در حالی که عوامل اجتماعی، اقتصادی یا مادی تعیین‌کننده خلق یک ساختمان یا یک اثر هنری را نادیده می‌گرفت. در مفهوم اساساً هگلی ولفین، «سبک» زندگی و مسیر خاص خود را داشت، و هنرمندان و معماران به بازیگرانی صرف تقلیل می‌یافتند که از روی متنی که از پیش توسط روح زمانه مقدر شده بود، اجرا می‌کردند. بنابراین، در تصور چنین کتابی، با مشکلات مفهومی و عملی، و البته مشکلات تاریخی، روبرو می‌شویم؛ تنها از قرن نوزدهم به بعد است که معماران خود را طرفدار یک «سبک» یا سبک دیگر می‌دانند، فارغ از اینکه آن را چگونه تصور کنیم. علاوه بر این، هنگام گردآوری آثار معماری که ویژگی‌های «سبکی» مشترک خاصی را نشان می‌دهند، لزوماً آثار دیگری که این ویژگی‌ها را ندارند، کنار گذاشته می‌شوند. معماری تمام دوره‌ها که به همان اندازه که توسط ذهن و دست‌های فردی شکل گرفته است، توسط روندهای کلی نیز شکل گرفته است، تنوع بیشتری را نسبت به هر دسته «سبکی» که می‌تواند شامل شود، نشان می‌دهد. بنابراین، «سبک» در اینجا به معنای وسیع آن در نظر گرفته می‌شود. در برخی موارد، این اصطلاح برای گروه‌بندی و تحلیل ساختمان‌ها بر اساس ویژگی‌های بسیار خاص استفاده می‌شود و در برخی دیگر برای برجسته کردن روندهای فرهنگی یا استراتژی‌های معماری خاص که آثاری را که در ظاهر ممکن است نامرتبط به نظر برسند، گرد هم می‌آورند. حتی در مواردی که معماران برای تعریف جنبش‌های خود، اگر نگوییم «سبک‌ها»، به ویژه در قرن بیستم، گرد هم آمدند، باید از انگیزه‌های خاص پشت چنین پیوندهایی بسیار آگاه بود. کار معماران لزوماً در طول دوران حرفه‌ای‌شان ثابت نمی‌ماند. آنها ممکن است کار خود را با کار در یک «سبک» شروع کنند و آن را با سبکی کاملاً متفاوت به پایان برسانند، و البته معمارانی نیز وجود دارند که کارشان به طور کلی از طبقه‌بندی طفره می‌رود.

در اینجا، هر «سبک» منحصربه‌فرد بر اساس ویژگی‌های فرمی مشترک، جغرافیا، روندهای فرهنگی گسترده، جنبش‌ها یا ایدئولوژی‌ها - یا هر ترکیبی از آنها - تصور می‌شود. ّ

archImage32

Rococo

archImage33

Renaissance

archImage34

Roman

archImage31

Baroque

archImage30

Gothic

archImage27

Neo Classic

archImage20

Gustavian

archImage29

Persian Style

archImage24

Bohemian

archImage25

Art Nouveau

archImage26

Art Deco

archImage35

Modern

archImage28

Moroccan

archImage21

Industrial

archImage22

Urban

archImage23

Loft

archImage16

Rustic

archImage17

Scandinavian

archImage18

Nordic

archImage19

Swedish